دوشنبه ۲۸ اسفند ۰۲

با تفنگ بادی به جنگ ژ3 رفتیم

به وبگاه تخصصی و جامع ویلای ایران و جهان خوش آمدید.

با تفنگ بادی به جنگ ژ3 رفتیم

۵۵۰ بازديد

با تفنگ بادی به جنگ ژ3 رفتیم https://moonnews.ir/با-تفنگ-بادی-به-جنگ-ژ3-رفتیم/ ماه نیوز Tue, 27 Jul 2021 13:24:20 0000 عمومی https://moonnews.ir/با-تفنگ-بادی-به-جنگ-ژ3-رفتیم/ اظهارات برخی از ورزشکاران ایرانی در مورد میزان امکاناتشان و مقایسه امکاناتی که ورزشکاران خارجی دارند ، سهواً خط معروف بردگی را به یاد همگان می اندازد که می گفت: ما با یک تفنگ بادی به جنگ J3 رفتیم. این یادآوری تلخی برای برخی از ورزشکارانی است که امروز وارد رشته مهم دو و میدانی …

اظهارات برخی از ورزشکاران ایرانی در مورد میزان امکاناتشان و مقایسه امکاناتی که ورزشکاران خارجی دارند ، سهواً خط معروف بردگی را به یاد همگان می اندازد که می گفت: ما با یک تفنگ بادی به جنگ J3 رفتیم. این یادآوری تلخی برای برخی از ورزشکارانی است که امروز وارد رشته مهم دو و میدانی شده اند.

خلاصه ای از سخنان متین بالسینی ، شناگر جوان و با استعداد کشورمان را بخوانید:

* روز مسابقه درد شدیدی در پاها و پیچ خوردگی شدید پا داشتم. ما ماساژور نداشتیم و من به ماساژ کاروان رفتم و او مرا به مدت 10 دقیقه ماساژ داد.

* شب قبل از مسابقه با رئیس فدراسیون ، مخفیانه از وان بستنی تیم برزیل استفاده کردیم. آیا اینجا برف است و ما فقط به تشک های بادی احتیاج داریم و آیا تهیه تشک بادی برای آن کشور واقعاً سخت است؟

* من تازه گرم شدم و چون زبانم خوب است ، من دوستان خارجی زیادی دارم و مربیانشان کمی وقتم را گرفتند تا گرم شوم.

و اکنون گزیده ای از سخنان نجین مولانا را بخوانید ، که به المپیک ناز تسلط یافت و به نیمه نهایی رسید:

* ورزشکاران سایر کشورها به محض پایان مسابقه بستنی می پوشند.

* به دلیل گرمای شدید ، مربیان آنها جلیقه یخی را به سرعت آوردند و آن را انداختند.

* متأسفانه من ضایعات یخی ندارم و مربی ام باید با خیساندن حوله در آب آن را به من بدهد.

* خیلی ها از من س whereال کردند که من کجا تمرین کردم و وقتی گفتم در پیست 1000 متری تمرین کردم ، باورشان نمی شد.

این اولین بار نیست که ورزشکاران ایرانی چنین حرف هایی می زنند. حداقل در دو شاخه شنا و رابطه جنسی ، این نوع اظهارات بی سابقه است. به عنوان مثال ، دو عضو تیم ملی شنا ، مهدی انصاری و بنیامین کارا حسنلو ، در مصاحبه اخیر به موضوع عجیبی اعتراف کردند. او گفت رقم قراردادش در لیگ (در سال 1998) به اندازه لباس شنا بود ، یعنی 7 میلیون تومان! انصاری و کورا حسنلو در مورد نداشتن استخر مخصوص آموزش صحبت کردند و آنها از امکانات خاصی برای پیشرفت برخوردار نیستند و گاهی اوقات مجبور به رفتن و مطالعه در استخر عمومی می شوند.

در سفر شرایط بهتر نبوده است. علی اوزاگی ، یکی از بازیکنان سابق تیم ملی ایران به دلیل هزینه اجاره خانه و زندگی مجبور به ترک تیم ملی شد. او یک بار در مصاحبه ای گفت که برای ساخت روزمره تا آخر شب با ماشین کار می کند. اوزاگی این شرایط را تا پایان سال 1998 تحمل کرد اما به دلیل فشارهای زندگی و البته صدمات ناشی از این فشارها سرانجام مجبور شد کار خود را در تیم ملی ترک کند و بازنشسته شود. البته این تنها چیزی است که در رسانه ها گزارش شده است. کم و بیش در مورد مشکلات ورزشکاران ملی در رشته های مختلف می شنویم که به نوعی عجیب است.

به عنوان مثال ، برخی از تجهیزات ورزشی قایقران یا تیرانداز در آستانه المپیک پاکسازی نشده است. چرا باید این وسایل ورزشی به عنوان یک کالای لوکس در نظر گرفته شود و در گمرک خورده شود؟ ما به گروهی تبدیل شده ایم که هیچ چیز نکاشته و منتظر محصولات هستیم. آنچه مسلم است ورزشکاران ایرانی که با 3 رقیب دست خالی و با تفنگ بادی به نبرد می روند. یوسف کرمی ، ملی پوش سابق تکواندو ، توضیح داد که با دیدن ورزشکاران در المپیک با آن ویژگی ها و تجهیزات ، ناخواسته حوصله خود را از دست خواهد داد. آیا طی این سالها که ورزش در مناطق مختلف جهان به طرز عجیبی توسعه می یابد ، می توان با این نوع مدیریت به نتیجه ای دست یافت؟ آیا ورزش ایران در هر دوره ای می تواند پر از ستاره هایی باشد که حتی بدون امکانات مدال می گیرند؟ بدون شک روزی چشمه این ستاره ها خشک می شود ، همانطور که در تکواندو اتفاق افتاد.

252 252

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.